آیت الله علی اکبر رشاد از لسان حامد رشاد

روایت جالب و خواندنی حامد رشاد از رشادت ها و مجاهدت های آیت الله رشاد؛
پدری که «انقلابی بودن» همزادِ او است

بی تردید تصویری که از «پدر» در قاب ذهن نقش می بندد مرهون رنگ هایی است که از فکر، گفتار و عمل او جان گرفته و ترکیبشان قهرمانی را نقش زده که هیچ کس و هیچ چیز قدرت حذف و جایگزینی اش را ندارد.
اما… وقتی این رنگ ها از مجاهدت، روح انقلابی، دغدغه دائم علمی فرهنگی و رشادتی بی بدیل برای حذف دست اندازهای بزرگراهِ علم و فکر، روح گرفته باشند قطعا این تصویر همانقدر که در قاب تاریخ زنده و پررنگ می ماند، برای فرزند هم جاودانه خواهد بود و هیچ گرد و خاکی از زمان نمی تواند آن را کدر و کمرنگ کند.
این همان حقیقتی است که بوضوح و از میان واژه واژه و حتی حالات چهره و تکان دست های حامد رشاد، فرزند ارشد آیت الله علی اکبر رشاد، رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و مجاهد جبهه علم، در طول بیش از یک ساعت گپ و گفت برداشت می شود.
حاصل این گپ و گفت که ثانیه ثانیه اش لبریز بود از عشق پسر به رشادت ها و مجاهدت های پدر، به حضورتان تقدیم می شود:

به عنوان فرزند و در جایگاه فردی که حضور ایشان را فارغ از جنبه های کاری درک کردید از نوع نگاه آیت الله رشاد به مطالعه بگویید و اینکه چه قدر این نگرش در زندگی شخصی ایشان نمود دارد و بر اعضاء خانواده تاثیرگذار است؟
از زمانی که به خاطر می آورم همراه همیشگیِ ایشان کتاب یا اوراق یادداشت های تدریس و تحقیق بوده است. جدا از وقت های مشخص، در کوچکترین فراغت ها و نیز مابین مشغله ها و مسئولیت ها، به مطالعه و قلم زدن مشغول می شد، به یاد نمی آورم ایشان بدون کتاب یا جزوه ای برای مطالعه جایی رفته باشد.
نزدیک یک دهه هم است که همیشه لپ تاپ همراه دارد و برای مطالعه و یادداشت های تحقیقی از آن استفاده می‌کند.
طبعاً این نوع نگاه روی اعضا خانواده هم اثر دارد و همه ما در حوزه علوم انسانی اهل مطالعه و تحصیل هستیم.

سلوک شخصی و رفتار فردی ایشان در حوزه کار و پژوهش چگونه است؟
از مهمترین خصیصه های ایشان پرکاری و جهادی کار کردن است، چه پیش از انقلاب در حوزه های مبارزاتی، سیاسی و فرهنگی؛ چه اوایل انقلاب و نیز دو دهه پس از آن در حوزه کارهای فکری، فرهنگی و تبلیغی؛ چنان که ایشان در آن سالها از موسسان بسیاری از نهادهای جدی فرهنگی کشور نظیر سازمان تبلیغات اسلامی، ستاد اقامه نماز، ستاد امر به معروف و نهی از منکر، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و … بود و چه در بیش از دو دهه اخیر که خصوصاً تمحض بر تولید علم و حضور موثر در معرکه های فکری علمی داشته است.
نقطه اشتراک همه این دوران ها همین پرکاری و خستگی ناپذیری است. ایشان روزانه پانزده تا شانزده ساعت کار می کند. در منزل کتابخانه ای دارد و بیشتر اوقات هفته را در آنجا مشغول کار است. بعضی روزها فقط یک یا دو نوبت برای صرف غذا به طبقه بالا می آید؛ گاهی وقت ها می گوید: شب گذشته در فواصل مختلف مختصری استراحت کردم، یا به خواب رفتم، دوباره بیدار شدم و کار تحقیقی را تا سحر ادامه دادم.
همین روحیه جهادی و دل به کار زدن باعث شده در اکثر حوزه ها به شیوه تاسیسی وارد شود، برای مثال در «فلسفه های مضاف»، «فلسفه علوم انسانی اسلامی»، «فلسفه ادبیات»، «فلسفه فرهنگ»، «فلسفه اصول»، «منطق فهم دین» و بسیاری از حوزه های دیگر.
اساساً کار تاسیسی چه در حوزه یک علم، چه در ساحت طراحی و تاسیس یک نهاد علمی، فکری یا فرهنگی نیازمند کار جهادی است. نظریات بدیعی که ایشان در حوزه های مطالعاتی ارائه کرده یا شکل گیری نهادهایی چون پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و حوزه های علمیه استان تهران محصول همین روحیه و خصیصه وجودی است.
چندی پیش در مجلسی صمیمی قدری درباره سوابق فعالیت های فکری فرهنگی خود توضیحاتی می داد و من دریافتم ایشان در تاسیس بیش از ۲۰ مجموعه قابل توجه کشوری محور بوده یا در زمره موسسین، نقش جدی داشته و به تعبیر ایشان شاید در این سالها فقط در شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئولیت غیرتاسیسی داشته است.

این پُرکاری و حجم وسیع فعالیت سبب گلایه خانواده خاصتا شما به عنوان فرزند ارشد خانواده نمی شد؟
ما با این سبک زندگی حاج آقا کنار آمده ایم. افسوسی که ایشان بابت از دست رفتن بعضی خردوقت هایی می خورد، برای ما ناراحت کننده تر است. بیش از یک دهه است که همه روزه در کنار جلسات دیگر مثل اخلاق و فلسفه، درس خارج دارد. تابستان ها، حتی بعضاً دهه هایی که مرسوم است بخاطر تعزیت ائمه اطهار(ع) کلاس های حوزه تعطیل می شود ایشان برخی کلاسهایش را تعطیل نمی کند.
به یاد دارم حدود بیست سال قبل منزل مان دچار آتش سوزی شد، بعد از مسائلی ساعت دو نیمه شب به منزل یکی از اقوام رفتیم، اما در آن اوضاع آشفته ذهنی و علیرغم این اتفاق، حاج آقا صبح ساعت شش و نیم درس خارج خود را تعطیل نکرد!
کسی که اهل تدریس حوزه باشد، می داند که درس خارج نیاز به مطالعه هر روزه دارد چون مباحث اجتهادی و تولیدی است و کسی هم که بنا داشته باشد حرف جدیدی در درس بزند باید تتبع و مطالعه مضاعف داشته باشد. لذا حاج آقا تقریبا اوقات بعد از غروب، پس از پایان کارهایی که به آن اشتغال دارد، در حال تمهید درس خارج صبح است، همین طور از پیش از اذان صبح که بیدار می شود تا حدود ساعت هفت.
اما… علیرغم این همه مشغله کاری مطالعاتی، وجود دیگر جنبه های روحی شخصیتی در ایشان باعث شده که ما هیچ گاه خلاء شان را احساس نکنیم. لطافت روح، محبت و خوش محضری ای خدا به ایشان عنایت کرده فرصت های محدود حضور ایشان را برکت می دهد و کیفی می کند. خانواده هم انصافاً این سختکوشی و دلدادگی و دغدغه مندی فکری علمی را فهم و همراهی می کنند.

امروز که در پژوهشگاه به عنوان همکار در کنار آیت الله رشاد هستید، نسبت به پرکاری ایشان چه احساسی دارید؟
در مجموعه پژوهشگاه هم که به عنوان همکار خدمت شان هستیم طبعاً قضیه بر همین منوال است. خصوصا که مشهور است در مجموعه و جمع همکاران ایشان که حاج آقا نسبت به خودش حسابی سخت می گیرد، دیگر دوستان و همکاران هم ناگزیر به همراه کردن خودشان با این ضرب آهنگ تند هستند.
این حجم از کار و محدود کردن استراحت به حدود پنج-شش ساعت در روز، کم عارضه هم نیست. از سحر تا حدود یازده شب کار پیوسته. البته استراحت کوتاهی بعد از ظهر دارند بعد از عارضه ای که چند سال قبل، پیش آمد و به تشخیص اطبا ناشی از همین پرمشغلگی بود، بسیاری از بزرگان، برخی مراجع تقلید که به ایشان لطف دارند و حتی حضرت آقا فرمودند که حرام شرعی است اگر همین مقدار استراحت را ترک کند.

به عنوان همکار حاج آقا معتقدید غیر از جهادی کار کردن چه ویژگی هایی موجب توفیق ایشان در حوزه هایی که فعالیت می کند، شده است؟
ویژگی بارز دیگر حاج آقا بحث نوگرا و نواندیش بودن است که البته با جهادی کار کردن بی ارتباط نیست، ایشان در حوزه های مطالعاتی و تحقیقاتی تقریبا وارد حوزه هایی شده که علیرغم نیاز، کمتر مورد توجه بوده اند.
اقتضائات زمان و روزآمدی مسائل باعث شده که روی این مباحث وقت و انرژی بگذارد. از تاسیس برخی دانش ها مثل «منطق فهم دین» که دغدغه چندده ساله شان بود تا شکل گیری نظریاتی مثل «نظریه ابتناء» که از دل این حوزه بیرون آمد. کتاب «منطق فهم دین» ایشان حاصل پنج هزار ساعت تدریس و تدقیق و مطالعه بوده و یک دانش واره است.
تاسیس یک دانش یا دانشواره، کار جهادی علمی و اساس آن نوآوری و ابداع طاقت فرسای علمی است که از دل آن نظریات متعدد علمی استخراج و مورد اقبال واقع می شود. چنانکه نشان هایی از طرف نهادهای داخلی رصد علم و نهادهایی چون «آیسسکو» و «یونسکو» به آنها اختصاص یافته و بعدها مبنای تاسیس رشته ای جدید قرار گرفتند.
برای مثال در حوزه منطق فهم دین، ایشان از مبانی و مبادی ایده را پرداخت، ادبیات این حوزه و نظریه های محوری اش را تولید کرد و این عرصه بعدها در قالب مجموعه ای از رساله های دکتری، مقالات و کتاب هایی که با راهبری ایشان تولید شد، پر و بال گرفت و ادبیات علمی این حوزه رایج شد و گروه علمی اش در پژوهشگاه شکل گرفت و اکنون با چند عضو هیات علمی فعالیت می کند. بتدریج در مقطع دکتری ایجاد و تبدیل به یک رشته در وزارت علوم شد و نهایتاً ایده نخستین آن به عنوان مدلِ تولید علم انسانی اسلامی قابل مطالعه و اشاره است.
لذا خروجی کار ایشان در حوزه منطق فهم دین، دستگاه معرفتی است برای پاسخ به بسیاری از شبهات روز جامعه در حوزه فهم دین.
همچنین، در حوزه «فلسفه فرهنگ» ایشان شاید از معدود افرادی باشد که به این حوزه ورود کرده و اکنون دو جلد کتاب تولیدی و اجتهادی در همین خصوص زیر چاپ دارد.
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که از محصولات عمر ایشان است هم همین رویکرد نوگرایانه و نوکاوانه را دنبال می کند. چنان که یکی از مراجع عظام که بیش از بیست سال پیش، در ابتدای تاسیس پژوهشگاه در جریان ایده شکل گیری پژوهشگاه بود، دو سال قبل در جمعی گفت: آن ایده ای که آقای رشاد در ان سالها از باب مشورت طرح می کرد به نظر ما ایده بلندپروازانه ای بود که نه تصور تحققش را داشتیم و نه ممکن می نمود اما بحمدالله ایشان حتی فراتر از آن تصور اولیه، آن امر به نظر غیرممکن را به نحو مطلوبی ممکن کرد.
همینطور است آرمان تحول حوزه و حوزه مطلوب که حاج آقا چه در کلیت حوزه و جه سطح حوزه علمیه خودشان و چه مشخصاً در سطح حوزه های استان تهران دنبال می کند.
ایشان در حوزه های مختلف اهل خطر کردن و پیمودن راه های نرفته است.

اشاره داشتید به دامنه وسیع فعالیت ها و پُرکاری حاج آقا، خیلی ها مثل ایشان پانزده-شانزده ساعت در روز کار می کنند ولی برآیند کارش شان هرگز مثل ایشان نیست، حاج آقا چگونه کار کردند که حاصل اش چنین عمق و دامنه علمی فکری و اثرگذاری دارد؟
فکر می کنم بخشی از این مساله به ذوق و قریحه شخصی باز می گردد، اینکه بر چه باید انرژی گذاشت و کجا باید خطر کرد. انسان باید یک شمّ مدیریتی داشته باشد تا بتواند درست تشخیص دهد و بعد پرتوان عمل کند. ظاهراً ایشان اینگونه است، لذا کمتر دیده ام که کاری را شروع کند و قرین با توفیق نباشد. البته اولاً به فضل الهی و احتمالاً اخلاص حاج آقا و دوستانی که در آن امر مشارکت دارند، باز می گردد.
مثلاً در مورد پژوهشگاه باید بگویم که واقعا بدون امکانات و از هیچ شروع شد، از طرح روی کاغذ!. حاج آقا زمان تاسیس پژوهشگاه از سازمان تبلیغات جدا شد و زیرزمینی مخروبه مانندِ رو به روی دانشگاه تهران تحویل ایشان شد. فقط دو نفر از مجموعه معظم قبلی حاضر شدند این ریسک را بپذیرند و از امکانات و آرامش و سابقه ای که در مجموعه برخوردار بودند، منصرف شوند به همراه ایشان پای کار این کار جدید بیاید و حقیقتاً در آن شرایط، یک جهاد علمی برای تاسیس یک دستگاه فکری نیاز بود که به فرمایش مقام معظم رهبری بتواند ان شاء الله جای مطهری را پُر کند. عرض می کنم «جهادی» چون به خوبی مفاهیمی چون کار طاقت سوز، بی امکان و امکانات، مخالصانه را به ذهن متبادر می کند.
اگر بخواهم دلیل دیگری را برای کسب توفیق در قعالیت های ایشان قید کنم، باید به نظم و انضباط فوق العاده شان اشاره شود، چنانکه برای کوچک ترین امور برنامه ریزی می کند. بسیار اهل نظم و تدبیر است، در طرح ریزی و پیگیری امور وسواس دارد.
همواره خرد و کل امور را یادداشت می کند. اکنون در منزل مجموعه سی سال از یادداشت های روزانه ایشان را در تقویم داریم که شامل کوچک ترین و مهمترین کارهای روزانه ایشان در آن سال هاست، از تماس هاس تلفنی تا نشست های کاری و علمی و خانوادگی تا امورات زندگی و وظایف تحقیقی که برای خودش تعریف می کند. بارها آزمودیم که با مراجعه به این یادداشت های منظم می توان فهمید فلان ساعت در فلان روز از فلان سال چه برنامه ای داشتیم یا چه اتفاق مهمی افتاده است.
از ثابتات عاداتش این است که اول سال کارهای سال پیش رو را در همان تعطیلات عید می نویسد؛ اینکه نگارش کدام مقالات یا کتاب ها باید دستور کار سالشان باشد یا امسال در چه حوزه هایی باید تحقیق و چه کلان برنامه هایی را باید دنبال کند و… اسفند هر سال نیز کارنمای سالی که گذشته را یادداشت کرده و روی سایت شخصی اش می گذارد.
در مورد کارهایی عهد شرعی می بندد تا اگر عمل نکرد، قضای آن را جبران کند و به این شکل نفس را مجبور می‌کند به عمل به برنامه.
خداوند ذکاوت علمی خوبی هم به ایشان عنایت فرموده؛ همواره نگاه انتقادی دارد و از ذهن سازماندهی شده و فلسفی منطقی برخوردار است که در تحلیل موضوعات و تولید فکر بسیار کارا عمل می‌کند.

شاید بیست سال قبل برای شما که آن زمان در سنین نوجوانی بودید، این سختکوشی و پرکاری سخت بوده باشد اما اکنون که در مقام همکار در جوار ایشان هستید چه طور؟ به هر صورت پدر برای فرزند خود به مثابه یک قهرمان است، این بُعد قهرمان بودن ایشان چه قدر برایتان پررنگ تر شده است و توانستید از آن الگو بگیرید؟
اگرچه به عنوان فرزند یا فرزندان ایشان، باید از ایشان الگو بگیریم و تاسی کنیم ولی حقیًقت این است که بسیار سخت است! و از این جهت هم کم مورد توصیه و توبیخ پدرانه ایشان قرار نمی گیریم. خداوند اراده قوی به ایشان داده که بسیاری از آسایش ها، راحتی ها و موقعیت هایی که طبیعتاً نمی شود از کنارشان گذشت، را کنار می گذرد.
سی سال است که مدارس علمیه دارد، دو دهه به نام فعالیت های فرهنگی در عداد افراد موثر و موفق شناخته می شد اما ناگهان و به جهت تشخیص وظیفه و نیاز مبرم انقلاب، با تغییری، بر عرصه پژوهش و تولید علم تمرکز کرد. همین کندن از عرصه ای که سال ها در آن فعالیت داشته ای، کاری سخت و ریاضت و نوعی پوست اندازی شخصیتی است.
اگر نگاهی به فعالیت های قبل از انقلاب حاج آقا بیندازیم، هم می بینیم که فعالیت های مفصل سیاسی و مبارزاتی داشته که بعد از انقلاب شکل اش تغییر کرد و با جد و جهدی بیشتر در حوزه فرهنگ و تاسیس و کار اثباتی و در قالب تولید علم و دفاع از کیان فکری دین و گفتمان انقلاب ادامه یافت.
این تغییرات به ویژه آنکه از ابتدا، انتهایش مشخص نیست کم هزینه ندارد.

چنین تغییراتی چه جنس جسارت و شجاعتی را می طلبد؟
قطعا، ایشان بسیار نترس است. بنا نیست در این مجال مختصر وارد در معرفی امتیازات و تمایزات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بشویم اما همینقدر عرض کنم برخی خصوصیات روحی ایشان در این مجموعه و همکاران متبلور است. اکثر گروه های فعال در پژوهشگاه در حوزه هایی کار می کنند که در حوزه یا دانشگاه و ساحت های رسمی مطالعاتی به آنها کمتر توجه شده است. برخی گروه ها، حوزه ها یا کتاب ها اولین از حیث تقدم در عرصه خودشان هستند.
در کلاس درس خارج ایشان هم تمرکز بر مباحثی است که کمتر مورد توجه بوده، لذا حقیقتاً در مقام فرزند الگوگیری از ایشان سخت است چون به نظر می رسد خداوند به ایشان ظرفیت وجودی و ذوق خاصی عنایت فرموده که در ساحات متعدد و متنوعی قرین با توفیق شده است.
برای مثال ایشان در حوزه شعر نیز صاحب ذوق و از بنیانگذاران یا پیشکسوتان شعر حوزه بعد از انقلاب است و سال ها به این کسوت هم مشهور بود و بر شعر بزرگان اهل حکمت و ادبی چون لاهیجی و صائب کار کرده و تالیفاتی دارد. لذا تدوین دیوان امام خمینی(ره) بعد از رحلت ایشان که امر خطیری بود به ایشان محول شد. ارتباطات گسترده و نزدیکی با شعرای پیشکسوت انقلاب داشت و دخیل در تاسیس بسیاری از مجموعه های ادبی و هنری چون حوزه هنری، انجمن شعر طلاب و… بود ه و چند دفتر شعر از ایشان منتشر شده است.
اکنون هم اگرچه گاه به گاه و کمتر مرتکب شعر (این تعبیر طنزآمیز خودشان است) می شود، در حوزه نثر و قلم پردازی نیز ذوق و توان ادبی قریحه رشک برانگیزی دارد. در حوزه های مطالعاتی واژه سازی و واژه پردازی فنی می‌کند و تعریف این ذوق ایشان را از بسیاری از بزرگان اهل فن شنیده ام.

دغدغه اصلی این روزهای آیت الله رشاد چیست؟ شما به عنوان فرزند ایشان فکر می کنید که دنبال چه چیزی هستند تا آن را محقق کنند؟
بحث تولید علوم انسانی اسلامی با نگاه فلسفی از دغدغه های جدی حاج آقا است، همچنین، پاسخ به شبهاتی که در جامعه فکری ما وارد می شود که در این رابطه یعنی مواجهه جدی و مستقیم با گفتمانِ معارض و مخالف تفکر دینی، کارهای شاخصی داشته و از ویژگی های ایشان همین روحیه انتقادی است. مجموعه مناظرات و مکاتباتش با امثال پرفسور جان هیک، نشانگر همین دغدغه است.
از دیگر دغدغه های ایشان فلسفه های مضاف (به عنوان حوزه پژوهشی جدید نه فقط در ایران بلکه در سطح دنیا) است. ایشان قطعاً از اندیشمندان شاخص در عرصه فلسفه مضاف در بین جامعه علمی کشور است.

در حوزه علوم انسانی کارهای زیادی انجام شده و بعضا کارهای بازاری هم زیاد است، تا به حال شده حاج آقا نسبت به این کارها و اینکه چرا در مسیری که باید، حرکت نمی کنند، گلایه داشته باشد؟
بله؛ عارضه سطحی نگری به مسائل فکری دانشی، عمومیت دارد. در مسئله اسلامی سازی دانشگاه (البته حاج آقا با کاربرد این لفظ مشکل داشته و دارد) در مقام تاسیس کارگروه اسلامی سازی دانشگاه ها بوده اما شاید همین تفاوت نگاه با برخی اساتیدی که در آن حوزه ها فعالیت می کنند، باعث شد تا در ادامه مسیر همراهی برایش مقدور نباشد.
یا در باب ایده مهم وحدت حوزه و دانشگاه، جالب است بدانید که پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از معدود مراکز وزارت علومی است که بیش از هشتاد-نود درصد اعضای هیئت علمی آن تخصص توامان حوزوی و دانشگاهی دارند. این به نوعی تحقق همین آرمان ارتباط و وحدت حوزه و دانشگاه است که در پژوهشگاه تا حدی اجرا شده و در حد شعار باقی نمانده است.
در مورد مساله ای که اشاره کردید گاهی حاج آقا گلایه دارد. در واقع همه دلسوزان از بدفهمیِ موضوع علم دینی و تولید علوم انسانی اسلامی گله دارند. حاج آقا همچنین از بدفهمی نسبتِ فلسفه با این مقولات هم گله مند است.

درباره حوزه های علمیه و تحول آنها آیت الله رشاد چه نظرگاه و افق دیدی دارد؟
اساسا نگاهی که ایشان به حوزه علمیه خودشان دارد و نظامی که برای اداره حوزه علمیه مطلوب ترسیم می کند، بسیار متفاوت است. تحول حوزه همواره از آرمان های ایشان بوده است و در یک دهه اخیر بسیار پررنگ تر شده است.
باید عرض کنم تحقق «حوزه الگو» که توامان دغدغه مراجع محترم و رهبر معظم انقلاب است، از دغدغه های شب و روز فعلی ایشان است.
شاید بیش از نیمی از وقت ایشان با همین موضوع تحول خواهی در حوزه پیوند خورده چه آنجایی که در مقام یک استاد حوزه، درس می دهد، و درس خارج شان یکی از پرتعداترین دروس خارج تهران است و چه در مقام اداره و راهبری مدارس علمیه و چه در مراتب بالاتر مدیریتی حوزه. این نوگرایی در همه شئون است. شاید جالب باشد که عرض کنم تدریس درس خارج ایشان، یک دهه است که با ارائه پاورپوینت و مبتنی بر ابزارهای جدید است که شاید نوعی خرق عادت است، تدریس می شود. البته از باب مثال عرض کردم و این صورت ماجراست، در باطن و معنا هم همین نوگرایی وجود دارد. در واقع حاج آقا چه در مقام درس و بحث و چه در مقام تولیت حوزه علمیه امام ضا(ع)، از شیوه های رایج فاصله گرفته و سبک و سیاق جدید و متناسب را پی می گیرد. در مقام شورای حوزه های استان تهران که در آنجا جمعی از مدارس راهبری می شود، نیز همین نگاه تحولی جاری و ساری است و بحمدالله حوزه تهران در همین چند سال گذشته، توفیقات خوبی کسب کرده و از حیث اجرای طرح های ابتکاری و پیاده کردن نظامات تحولی، علیرغم همه کمبودهای نرم افزاری و سخت افزاری، در سطح کشور مطرح شده است.
این نکته را هم عرض کنم که حتی این آمران تحول حوزه هم در منظر ایشان، اصولی ساخته و پرداخته شده است. نظر و روش شخص دارد. ایشان نظریه ای دارد تحت عنوان «نظریه آموزش پرورش مآل» که محصول تجربیات و تاملاتشان در موضوع آموزش و پروش به معنای کلی است. تحقیقی همین سال اخیر از ایشان منتشر شده با عنوان «نظام علمی آموزشی پرورش مآل؛ طرحی برای تحول حوزه» که بسیار مورد توجه هم واقع شد و علیرغم تخصصی بودن در مدت کمتر از یک سال در شرف چاپ چهارم است. در این اثر، ایشان در مورد حوزه طراز انقلاب اسلامی و اینکه چنین حوزه علمیه ای چگونه باید باشد، مفصلاً، مبنامند و نظام دار بحث و به عنوان یک طرح عمل از معماری تا دخل و خرج و ارتباطات انسانی حوزه و مفاد درسی و شیوه آموزش و امتحان و صحبت کرده است. همین طرح در چندین مدرسه علمیه سطح کشور به طور خودجوش مقدمات پیاده سازی را طی می کند. حتی در سطح چند دانشگاه مورد توجه واقع و ارائه و به بحث گذاشته شده است.

ارتباط حاج آقا با نسل جوان چگونه است؟ چقدر در فعالیت های علمی پژوهشی و تولید علم بر توان و استعداد نسل جوان اتکاء دارد؟
اولا در خود ایشان روحیه جوانانه موج می زند و اهل جنب و جوش و خروش و عمل است، خداوند به ایشان خُلق خوبی هم عطا کرده که جاذب است و زمینه ارتباط را فراهم می کند. به تعبیر بهتر باید عرض کنم در زمینه ارتباطات شخصی با جوانان چه اهل فامیل باشند چه طلاب و دانشجویان، بی اغراق بیش از آنکه باید وقت صرف می‌کند و دل می سوزاند.
در رابطه با همین آرمان تحول حوزه که عرض شد مستلزم گفت وگوی و مرابطه بی واسطه با طلاب جوان است. گاهی برخی طلاب، فردی یا جمعی از شهرهای دیگر برای دیدار حاج آقا می آیند که زمینه شکل گیری این جنس ارتباطات، اعتقاد ایشان به نسل جوان است.
در مجموعه خودمان هم بخش قابل توجهی از تولیدات متوجه جوانان است. کانون اندیشه جوان با همین ایده ارتباط مستمر و خط دهی به جوانان تاسیس شد و تداوم دارد. به فرمایش مقام عظم رهبری، پژوهشگاه می باید هم مطهری قم باشد؛ یعنی به مباحث علمی و فکری از نگاه محققانه بنگرد و در ساحت جامعه نخبگانی مولد و هم مطهری تهران باشد؛ یعنی در میان جوانان و طیف عمومی تر حضور یابد و مباحث و مسائل روز را بکاود و پاسخگو باشد و به ترویج معارف در سیح جوان اهتمام کند. لذا هم در سیره شخصی و هم در مشی فکری و کاری توجه به مخاطب جوان، مورد عنایت خاص ایشان است.

با توجه به آنکه نزدیک به چهار دهه از انقلاب اسلامی می گذرد، چه قدر انقلابی بودن و انقلابی ماندن را در حاج آقا درک کردید؟
انقلابی بودن همزاد ایشان است. از دوران نوجوانی و جوانی سرپر شوری برای دین و انقلاب داشته، یک بار می گفت: اولین مطلب جدی که از بنده منتشر شد در سن حدودا پانزده سالگی، در مجله «مکتب اسلام» بود که آن زمان بزرگانی چون حضرات عظام آیت الله سبحانی و آیت الله مکارم شیرازی موسس و هادی آن بودند. مطلبی انتقادی به اوضاع کشور که اتفاقا منجر به تعطیلی شماره بعدی مجله شد و این نکته را چند وقت پیش در بزرگداشتی که برای نشریه گرفته بودند، السابقون مجله اشاره کردند.
مبارزات سالهای منجر به انقلاب هم مشخص است و خود حکایاتی دارد. آن زمان که به تخلص «صادقی» شناخته می شد و نام مستعار مبازراتی ایشان بود؛ و البته از ایشان کمتر شنیدیم درباره وقایع آن دوران اما دیگران برایمان گفته اند. به نظر بنده این طراوات و شور یا دقیقتر بگویم حرارت و شور همچنان باقی است.

از نظر رویکرد سیاسی و پیگیری مسائل روز سیاست و ورود در آنها ایشان چگونه است و چگونه عمل می کند؟
حاج آقا سیاسی به معنای مصطلح نیست اما دغدغه بحث های روز را دارد. اهل روزنامه خواندن یا تلویزیون دیدن آن طور که معمول است؛ هم نیست اما در معرض اخبار است و به قدر وسع و آبرویش سعی می کند از کیان انقلاب دفاع کند.
بسیار پیش آمده که در تلگرام مطلب و شبهه ای را ببیند و به صورت ناشناس وارد بحث شود حتی ساعتی وقت در پاسخ به یک شبهه بگذارد و اگر وقت نداشته باشد حتما به دیگران توصیه می کند که آن شبهه را ببینید و پاسخ دهید. تنها جایی که ممکن است کارهای دیگرش را به خاطر آن کنار بگذارد، همین دفاع از حریم انقلاب و آرمان‌های آن است.
ما در مجموعه خودمان سه شاخص برای عضویت هیات علمی داریم: میزان تحصیلات و کیفیت تحقیقات؛ مولد بودن از نظر علمی، یعنی صرف دانستن و مطلع بودن کفایت نمی کند بلکه عضو هیات علمی باید اهل فکر و فکر نو باشد و در نهایت انقلابی بودن!
انقلابی بودن هم تعریف دارد، انقلابی بودن به این نیست که در راهیپمایی بیست و دو بهمن حاضر شویم و یا … هرچند که این حضور وظیفه همه ماست ولی انقلابی بودن یعنی الان لازم است که در مقام متفکر مفید به حال انقلاب، به چه حوزه هایی پرداخته شود، کدام حوزه ها نیاز نظام است هرچند ممکن است اولویت اول منِ محقق نباشد و در چه معرکه هایی باید حاضر شد و از گفتمان دینی و انقلابی در مقابل معارضین فکری دفاع کرد.

آیا رابطه پدر و پسری وارد حیطه کار و فعالیت تان شده یا حاج آقا مرزی را رعایت می کند و همان میزان انتظارات و سخت گیری ها را از شما هم دارد؟
ایشان سختگیر است و چون نسبت به خودشان سخت می گیرد نسبت به ما هم قاعدتاً اینگونه است. این سختگیری و توصیه به تحفظ بر حقوق بیت المال، ایفای نقش درست، ترجیع بند توصیه های ایشان به ماست.
تعلق حاج آقا به این مجموعه هم یک تعلق فکری است نه سازمانی. حتی عرض می کنم یک تعلق پدرانه است لذا ممکن است از ایشان بیش از بیست عنوان اثر در مجموعه منتشر شده باشد اما سخن از حقوق مادی و معنوی آن نباشد. به هر حال منش ایشان اینگونه است و طبیعی است که ما را هم به همین توصیه و تشویق کند.
در مجموعه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی فقط بنده منسوب به حاج آقا هستم و توفیق خدمت دارم. این مساله هم شاید لاجرم باید اتفاق می افتاد چون در برخی حوزه ها نیاز است شخصی کارها را وقت و بی وقت پیگیری کند هرچند پا به پای حاج آقا کار کردن سخت است!
اغلب روزها بعد از کلاس ساعت ۶:۳۰ صبح پژوهشگاه می آید و جلسات لاینقطع ادامه دارد و تا زمان نماز و ناهار حتی از صندلی بلند نمی شود، گاهی سه تا چهار بار اعضای جلسه تغییر می کنند ولی حاج آقا حتی فرصت بلند شدن از روی صندلی را نمی یابد.

و سخن پایانی… درباره پدری که هم الگو است هم انقلابی و هم همکار و نظریه پرداز!
جفاست عرض نکنم ایشان بسیار خودشان را وامدار شهدا، امام راحل و مقام معظم رهبری و در وهله دیگر خود را وامدار والدین می داند. ندیدم تا زمانی که والدین شان در قید حیات بودند، عادت دست بوسی آنها را ترک کند.
پس از فوت والده شان و در طول پنج سالی که پدربزرگ مان تنها بود حاج آقا علیرغم همه مشغله ها، یکی دو روز را نزد پدر می رفت و شب نزد ایشان می ماند، بسیاری از کارهای شخصی پدر را انجام می داد مثل استحمام و همراهی ایشان به مسجد برای اقامه نماز.

دیدگاهتان را بنویسید